خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست
ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست
به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفه ماست
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت
سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بیعیب کجاست
کتاب "نامه سرخ" را می توانید به شکل آنلاین در این تارنگار بخوانید . در این آدرس می توانید نسخه پی دی اف pdf کتاب سرخ را دریافت نمایید .
خبر بسیار خوشحال کننده ایی برای عاشقان اندیشه های حکیم ارد بزرگ دارم و آن اینکه سخنان حکیم ارد بزرگ به شکل تصویری و صوتی در حال تهیه شدن است و از این پس در کنار مطالب نوشتاری کتاب سرخ آنها را در همین سایت می توانید دانلود نمایید .
برای دانلود صدای حکیم ارد بزرگ (پیشگفتاری بر کتاب سرخ) اینجا کلیک کنید
برای دانلود تصاویر ویدئویی حکیم ارد بزرگ (پیشگفتاری بر کتاب سرخ) اینجا کلیک کنید
1- فرگرد مهربانی
2- فرگرد شادی
3- فرگرد آزادی
4- فرگرد میهن
5- فرگرد ایران
6- فرگرد دلدادگی
7- فرگرد امید
8- فرگرد راستی و ناراستی
9- فرگرد آرمان
10- فرگرد رنج
11- فرگرد گیتی
12- فرگرد مردان و زنان کهن
13- فرگرد بستگان
14- فرگرد فرمانروا و سرپرست
15- فرگرد دیوان سالاری
16- فرگرد ریشه
17- فرگرد کار و کارآفرینی
18- فرگرد ستیز
19- فرگرد هنجار
20- فرگرد کوهستان
21- فرگرد فر و بزرگی
22- فرگرد زندگی
23- فرگرد زیستگاه
24- فرگرد خرد
25- فرگرد آغاز
26- فرگرد اُرُد
27- فرگرد پیروزی و شکست
28- فرگرد ارزیابی
29- فرگرد گروه
30- فرگرد روان و خویش
31- فرگرد رسانه
32- فرگرد سخن و اندرز
33- فرگرد توانایی و تلاش
34- فرگرد غم